موضوعات مرتبط: پرونده ویژهزیست شناسیتاریخ
برچسبها: هابیتانسان ریختهوموهابیلیسپرونده ویژه
خواب مار و شکل مولکول بنزن
خیلیها معتقدند اگر کسی خواب مار ببیند تعبیرش ثروت است ولی فریدریش آگوست ککوله، شیمیدان آلمانی با رویای مار به یک کشف بزرگ دست یافت و موفق شد نقش مهمی در پیشرفت علم شیمی آلی داشته باشد. ماری که ککوله در خواب دید به او کمک کرد ساختار حلقوی مولکول بنزن را پیشبینی کند. مدتها دانشمندان شیمی بر سر شکل مولکولی بنزن که فرمول بسته آن به صورت C6H6 کشف و ثابت شده بود اختلاف نظر داشتند و هیچ ساختاری نمیتوانست خصوصیات شیمیایی این ماده را توجیه کند. یک شب که ککوله در اتاق کارش مشغول نوشتن یک کتاب درسی بود و کارها خوب پیش نمیرفت صندلیاش را مقابل شومینه گذاشت تا کمی استراحت کند و به خواب رفت. در خواب پیکر مارمانندی را دید که دمش را به دندان گرفته است و دور خود میچرخد. ککوله چنان از خواب پرید که انگار صاعقهای بیدارش کرده و بقیه شب را به تنظیم جزئیات فرضیهاش گذراند. فرضیهای که ساختار مولکولی بنزن را حلقوی معرفی میکرد؛ شبیه ماری که دمش را به دندان گرفته باشد!
راز سر بزرگ اینشتین
از هر کس بپرسید فرمول معروف E=mc2 را چه کسی کشف کرد، برای پاسخ دادن نیازی به فکر کردن ندارد. لازم نیست فیزیکدان باشید یا خیلی شیفته و شیدای علم که این دانشمند را بشناسید. آلبرت اینشتین به اندازه کافی معروف است. اما درباره لحظه تولد این نابغه پرآوازه چه میدانید؟ اگر فکر میکنید از همان اول باهوش و استثنایی بوده و مثلا موقع تولد حرف میزده یا رفتار عجیب دیگری داشته سخت در اشتباهید. این اعجوبه فیزیک موقع تولد بسیار چاق بود و در واقع چاقی غیرطبیعی داشت. وقتی مادر بزرگ آلبرت برای اولینبار او را دید مرتب تکرار میکرد: «خیلی چاق است. خیلی چاق است». البته مشکل، فقط چاق بودن نوزاد نبود. بزرگ بودن غیر طبیعی سرش هم اطرافیان را نگران میکرد. حتی مادرش تصور میکرد کودک ناقص است اما بعد از چند ماه سر و بدن اینشتین به اندازههای طبیعی بازگشت. شاید هم سر این نابغه در لحظه تولد بزرگتر از نوزادان طبیعی بوده چون مغز بزرگتری داشته!
خونخواری که عاشق بستنی بود
روم باستان امپراتوران زیادی را در تاریخش ثبت کرده ولی نرون یکی از معروفترین آنهاست و حرفهای زیادی دربارهاش وجود دارد. نرون آخرین امپراتوری است که به خانواده اگوستوس تعلق داشت و بعد از اینکه در سال ۵۴ میلادی مادر جاهطلبش، پادشاه را مسموم کرد، جانشین پدر شد. در تاریخ روم باستان بسیار آمده است که نرون پادشاهی بیرحم و فاسد بود و شاید این را هم درباره آخرین امپراتور از خانواده اگوستوس شنیده باشید که همیشه در این توهم به سر میبرد که در شعر و موسیقی استعداد ویژهای دارد. از همه اینها که بگذریم علاقه نرون به نوشیدنیهای خنک هم شهرت داشت و یک جورهایی عاشق بستنی بود. گرچه در روم باستان چیزی به نام بستنی وجود نداشت ولی در تاریخچه تحول این خوراکی سرد و شیرین میشود ردپای خودخواهیهای نرون را هم پیدا کرد. او علاقه زیادی به خوردن میوهها و آبمیوههایی داشت که با یخهای کوه آلپ خنک میشدند.
برای ادامه به ادامۀ مطلب مراجعه فرمایید.
موضوعات مرتبط: پرونده ویژهفیزیکتاریخ
برچسبها: تاریخ پر از روایتهای شگفت انگیز است
وقتی تهران پلیس دار شد
تأسیس نیروی پلیس به سبک اروپا در ایران
زهرا صالحی زاده| اولش مسؤولیت همه چیز با داروغه بود؛ «اول» یعنی پیش از اینکه پای پلیس به ایران برسد. آن موقع داروغهها در ساعت معینی از شب روی پشتبام داروغه خانه، طبل خبردار میزدند و از آن به بعد هیچکس حق نداشت به خیابان بیاید؛ مگر اینکه اسم «شب» را بداند. و این را هر کسی نمیدانست، مگر اینکه از داروغه اجازه داشت. بعد از داروغهها سازمان «خفیه» روی کار آمد و این ابتکار امیرکبیر بود. او برای امنیت تهران دستور داده بود چند قراولخانه در کوچهها و خیابانها بگذارند تا نظم و امنیت شهر برقرار شود. بعد از امیرکبیر،
میرزا حسینخان سپهسالار کار او را ادامه داد و کلمه «نظمیه» را هم اولین بار او به کار برد. در همین دوران ناصرالدینشاه قاجار برای بار دوم به اروپا سفر کرد و آنجا با اداره پلیس آشنا شد و «کنت دومونت فرت» را با خودش به ایران آورد تا اینجا اداره پلیس تأسیس کند. کنت تهران را که دید، تعهد داد با ۴۰۰ پلیس پیاده و ۶۰ پلیس سواره امنیت شهر را برقرار کند و به این طریق اولین اداره پلیس ایران به سبک اروپا شروع به کار کرد؛ ادارهای که روی سردرش نوشته شده بود: «اداره جلیله پلیس دارالخلافه و احتسابیه» اما این پایان ماجرا نبود. مدتی بعد «اداره کل نظمیه» تشکیل شد و بعد آن «اداره نظمیه براساس موازین اروپایی» به وجود آمد؛ اداره ای که پدر کلانتریهای امروزی است.
موضوعات مرتبط: پرونده ویژهتاریخ
برچسبها: وقتی تهران پلیس دار شدتاریخی
۶ راز ناگفته از زندگی کالیگولا
(امپراتوری با پوتینهای کوچک)
ترجمه: سودابه فرخنده| کالیگولا یکی از بدنام ترین مردان تاریخ، فقط چهار سال فرمانروای روم بود. اما در همین زمان کوتاه سلطنتش، آن قدر ظلم و حماقت به خرج داد که رسوای همه تاریخ شد. بیشتر چیزی که ما از زندگی این امپراتور بدنام میدانیم از منابع مشکوک به دست آمده. چون سیوتاتیوس(Suetonius) و دیوو(Dio) که اغراق آمیزترین مطالب را درباره دیوانگی کالیگولا نوشتند، سالها بعد از زمان زندگی او زندگی کردند و کارشان را بر اساس افسانهها و روایات شفاهی انجام داده بودند. این متن شش واقعیت از زندگی کالیگولا را که (احتمالا، شاید، یا حداقل) درست است مطرح میکند.
کالیگولا اسم واقعی او نبود
نمونه کوچک کفشهای اسپورت یا کت و شلوارهای توی ویترینها را تصور کنید؛ حتی در زمان امپراتوری روم، پدر مادرها دوست داشتند سایز کوچک لباس بزرگترها را به بچههایشان بپوشانند. به همین خاطر، وقتی ژنرال ژرمانیکوس پسرش گایوس را به اردوگاه جنگ برد، آن بچه تخس پوتینهای سربازی (کالیگ که به زبان رومی یعنی چکمه) بسیار کوچکی را که برای او ساخته شده بود پوشید. (بعضی از محققان فکر میکنند که مادر کالیگولا، آگریپینا، نوه دختری امپراتور آگوستوس، این مدل پوشش را انتخاب کرد تا بر شجرهنامه امپراتوری خانوادهاش تاکید کند.) وقتی پسر کوچک با پوتینهایش نزد سربازان ژرمانیکوس رفت، آنها شروع کردند به سر به سر گذاشتن او و با بامزه بازی، اسم کالیگولا (به معنای پوتین کوچولو) را روی گایوس گذاشتند و این لقب روی او ماند؛ هر چند گایوس از آن متنفر بود.
مادر او زن سرسختی بود
آگریپینا از کودکی با پدربزرگش، امپراتور آگوستوس که تعلیم و آموزش او را شخصا به عهده گرفته بود، رابطه خیلی نزدیکی داشت. اما بعد از ازدواج باژرمانیکوس، آگریپینا با همراهی کردن همسرش در اردوگاه ارتشیاش و فعالیت بهعنوان مشاور و سیاستمدار، سنت و آیین خود را به مبارزه طلبید. وقتی ژرمانیکوس بهطرز مشکوکی مرد، آگریپینا جسورانه یکی از رقیبانش را به مسموم کردن او متهم کرد. آگریپینا همچنین به عنوان یکی ازچهرههای برجسته در محافل سیاسی، علیه تیبریوس (امپراتور وقت روم که آگوستوس جانشین او بود و گمان میشد او آگوستوس را کشته باشد) سخنرانی میکرد. رفتارهای تحریککننده و آشوبگر آگریپینا خیلی به مذاق امپراتور که با تازیانه به جان او میافتاد، خوش نمیآمد و او درنهایت یک چشمش را از دست داد. بعد هم وقتی در زندان بود اعتصاب غذا کرد و از گرسنگی مرد. درست چهار سال قبل از زمانی که پسرش کالیگولا به قدرت برسد.
در گزارشات موارد غیراخلاقی کالیگولا اغراق شده است
اولین بار سیوتاتیوس بود که ادعای روابط نامتعارف غیراخلاقی کالیگولا را مطرح کرد. (مورخان رومی اضافه کردند که این روابط مخفیانه در طول مهمانیها اتفاق میافتاده، یعنی وقتی که مهمانان و همسر کالیگولا در اطراف جمع شده بودند). اما سیوتاتیوس کتاب «زندگی سزار» را در ۱۲۱ بعد از میلاد نوشته است، یعنی ۸۰ سال بعد از اینکه کالیگولا در ۲۸ سالگی توسط تعدادی از اعضای گارد ویژه به قتل رسید. تاریخ نگاران قبلی که در زمان کالیگولا زندگی کردند، کسانی مثل سنکا و فیلو، با وجود انتقادات شدیدشان از امپراتوری هیچ اشارهای به این رفتار او نداشتند.
او ممکن است پل معلق معروفش را نساخته باشد، اما چند کشتی تفریحی در دریاچه «نمی» به آب انداخت
طبق گفتههای سیوتاتیوس،کالیگولا در ولخرجیهای بیحد و حسابش یک بار یک پل معلق موقت در سراسر خلیج baiaeساخت. فقط برای اینکه بتواند فاتحانه از این طرف تا آن طرف خلیج سواری کند. تاکنون هیچ اثری از آن شیرین کاری پیدا نشده و به همین خاطر بسیاری از مورخان آن را یک افسانه تلقی میکنند. با این حال، شواهدی ازشیوه زندگی عجیب امپراتور در دریاچه «نمی» دیده شده. اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل ۱۹۳۰ عدهای کارگر، دو کشتی مسافرتی عظیم را – که دکور سنگ مرمر داشتند، کفشان موزاییک بود و مجسمههایی در آنها دیده میشد – از نابودی نجات دادند. در لاشه یکی از کشتیها لولهای سربی وجود داشت که کتیبهای را با این مضمون نگه داشته بود: «از املاک گایوس سزار اگوستوس ژرمانیکوس». اما در سال ۱۹۴۴ آتش سوزی ناشی از انفجار توپهای متفقین کشتی را تا حد زیادی از بین برد.
او فتح جزیره بریتانیا را به راه انداخت
از کالیگولا اغلب با عنوان فرمانروای خودخواه و هوس باز یاد میشود که بیعرضگی و نادانیاش امپراتوری روم را در طول چهار سال حکومتش تضعیف کرد. اما بعضی از تاریخ نگاران بر سر این قضیه بحث دارند که اگر مهارت رهبری او خیلی وحشتناک بوده، پس چطور به نتایجی مثل پیوستن ایالتهای جدید، گسترش غرب و تنظیم نقشهای عملی برای گرفتن جزیره بریتانیا را به دست آورده؟ اگرچه کالیگولا نتوانست بیشتر از کانال انگلیس پیش برود و خیلی زود پس از آن به قتل رسید، تدارکات و مقدمات او برای تهاجم به کلادیوس این اجازه را داد که موفقیت روم در فتح جزیره بریتانیا را در ۴۳ بعد از میلاد آغاز کند.
اگر هم کالیگولا واقعا دیوانه بود، پای یک بیماری جسمی در میان بود
امروزه بسیاری از تاریخ دانان این تصور را رد میکنند که کالیگولا با دیوانگی لجامگسیختهاش، صحبت کردن با ماه، دستور اعدامهای خودسرانه و سعی در تبدیل اسبش به یک کنسول (عنوان مسؤولان رده بالای روم)، روم را به نابودی کشید. ولی مردان او احتمالا او را به خاطر چنین رفتارهایی از قدرت کنار گذاشتند. امروزه میگویند اگر او واقعا هم چنین کارهایی میکرده احتمالا به خاطر بیماریهایی بوده که داشته. تاریخنگاران معتقدند که یک بیماری مشاعر او را مختل کرده بوده. احتمالا بیماری صرع، پرکاری تیروئید یا بیماری ویلسون که یک بیماری ارثی است و میتواند فرد را دچار عدم تعادل روانی کند.
- دانستنیها شماره ۹۷
موضوعات مرتبط: پرونده ویژهتاریخ
برچسبها: ۶ راز ناگفته از زندگی کالیگولاتاریخعجیب ولی واقعی
صفحه قبل 1 صفحه بعد


















